عصاره ی جوانی ام را به دستت سپردم

صبور ماندم و سرشار از امید که به سلامت نگاهش داری

ناگهان دیدم که برای رفع ولع تمام نشدنی ات جوانیم را سرکشیدی!

ظرف نیمه خالی اش را هم به زمین زدی و شکاندی!

نمیدانی بخشیدنت چقدر سخت است!

تو را به آیه 47 سوره یونس سپردم.

میروم از صاحبم دوباره جوانی طلب کنم!

*********************************************************************

من همیشه مدعی بودم که راحت می بخشم و فراموش میکنم! ولی مدتیه که خیلی روی خودم برای بخشیدن یه فرد فشار آوردم!

بالاخره دیشب توی خوابم یه دل سیر زدمش! خیلی دوست داشتم بکشمش ولی از مسائل بعدش می ترسیدم! خواب مزخرف و تلخی بود! حیف خوابم! ولی صبح که بیدار شدم حس کردم حالا می تونم ببخشمش! دلم آروم شده! سرم هم همینطور! ولی تمام تنم درد میکنه!

بالاخره بخشیدمش!

خداروشکر

دوست داشتم دردم رو با شما شریک شم و بگم چقدر تلخی کشیدم و ازتون توجه و مهربونی و دلسوزی بگیرم ولی دیدم تکرار مزخرفات هم کار مزخرفیه!

وقتی میتونی یکی رو ببخشی بهتر که دیگه هیچ وقت اصلا به یاد نیاری اون اتفاق رو!


پس نویس:

مراقب دلتون باشین نذارین مثل دل من بشکنه...